شیشه را بالا بکش دختر زیبای شهر
در خیابان ها اسید جای باران می چکد
مادرت غم می خورد ، مادرت ترسیده است
دخترش از مدرسه ای خدا کی می رسد ؟

شیشه را بالا بکش چهره ات را کن غلاف
(( دختری قربانیه جرم زیبایی شده ))
مثل من دلواپسی ، مثل من هم بی قرار
ترس و وحشت دردلت ، این چه دنیایی شده !

شیشه را بالا بکش حال شهرت خوب نیست
کوچه ها خلوت شده اصفهان ترسیده است
دختری آتش گرفت پیش چشم مادرش
ای دریغا که شرف گوئیا خوابیده است

دخترک تنها نمان در میان کوچه ها
این جماعت ساکت اند مثل مرگ زنده رود
جرم تو ثابت شده جرم تو زن بودن است
می روی از شهر خود حقت اما این نبود !!!!!
.........
هدی
مهر تلخ 93

۵ دیدگاه

  1. وردپرس › خطا

    یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

    دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.