پنجره های شب یلدا

آه ای دل دیوانه هواخواه که هستی
آشفته ویرانه ای از ماه که هستی

در آن طرف از پنجره های شب یلدا
آوازه ی کاشانه ی گه گاه که هستی

یک شهر پر از خاطره با جوهر اشکی
صد گوهر دُردانه سر راه که هستی

با هر نفس پاک تو گویا اثری هست
دُردی کش فرزانه و آگاه که هستی

از نای فلک زمزمه ساز تو جاریست
آوای غریبانه و جانکاه که هستی

پیچیده به هر شاخه تو بیم امیدی
نیلوفر گلخانه درگاه که هستی

ای شاهد بی تابی شب های غمالود
خاکستر پروانه ی همراه که هستی
♤♤♤

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید