می گُذردعمراگر، باشتاب
گاه به شادی و،زمانی خراب
سال به یک چرخشِ سَررفته است
وایِ من و،روزِ منی بی حساب
امشبی ای ساقیِ شورآفرین
مِی بِده تا نگذردازمن شباب
مست کُن و،عقلِ من ازمن بگیر
تابِرَهَم زین همه رنج وعذاب
خوش بُوَدم مستی ودیوانگی
خوش گُذرد،دربَرِ تو،بی حجاب
می رسد آنروز که درزیرِ خاک
خاک شوم،همچو جُوَ ازآسیاب
بامنِ عیّار،مَگو بیش ازین
می گذرد عمراگر،چون شهاب

۴ دیدگاه

  1. وردپرس › خطا

    یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

    دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.