تو را که از فرط نور ایمان عجین به جان شد زلال، شوکت
چه زُبده می‌زیبد آری آری به سینه‌ات چون مدال، شوکت

سفیر عشقی و در سرشتت -که عزّت آکنده است- هر آن
ظهورِ پُر زیب و فَرّ‌ِ غیرت شکفته با حسب و حال، شوکت

ستاره ای از تبار عالی اهل عصمت که می‌درخشی
الی الابد از ازل بلاشک، ندارد آری زوال، شوکت

مگر کدامین فرشته زد بوسه بر جبینت که در تو دارد
شکوهِ حیرت مدار، غیرت ، تجلّی‌ای لایزال، شوکت

شرابِ خمخانه‌ی اَلَست از کدام پیمانه سر کشیدی
که در سرت جز سرورمندی نپرورانَد خیال، شوکت

عصای موسی که《تَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَة》*
به دست داری مگر که از آن شده‌ست پُر اشتعال، شوکت

تو را که از فرطِ شورمستیّ‌ِ عشقِ حق تردماغ گشتی
صریح و روشن، بنام ایزد نزیبد الا جلال، شوکت

سرشت آئینه کیشت است از فروغ باور چنان مصفّا
که هست ارزانی‌ات پیاپی هماره در هر مجال، شوکت

به خود ببالد هر آن که دارد به دل فقط شوقِ بارگاهت
به بهره‌مندیّ‌ِ مستدام از نصیبه‌ای ایده آل، شوکت

چقدر چشم از جمالِ 《سلطان علی》ست روشن که طُرفه چون گل

به یُمنِ یک پرتو از نگاهش دمیده در اردهال، شوکت


@@@@@@@@@@@@@@@@

* : {وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ} قرآن مجید سوره‌ی الاعراف - آیه‌ی/۱۴۲

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید