در رقص نور و لمس تنت ذوب می شوم
وحشی تندخوی درونم رها شده ست
آهوی بی گناه دو چشمم شکار شد
وقتی که چشم های تو خواب مرا شکست

با فکر چشم های تو آتش گرفته م
نمرود باش و بزم مرا تا جنون ببر
از عاشقانه های مجازی گذر کن و
گاهی بیا به خانه و ناز مرا بخر

گاهی بیا اگرچه که خانه توهم است
روزی نهال کوچک من تاک می شود
از خنده ام شراب سرازیر می شود
تنهایی از زمین و زمان پاک می شود

این سرخوشی همیشه مرا گیج می کند
فکری برای باور من کن، نمی شود!
داری مرا به حادثه تسلیم می کنی !
این حرف ها که توی سر من نمی رود

من در مسیر سبز تو روییده م ولی
در انتظار معجزه ها زرد می شوم
تصویر روشنی که برایم نمانده ست
تو رفته ای! برای خودم مرد می شوم

۷ دیدگاه

  1. وردپرس › خطا

    یک خطای مهم در این وب سایت رخ داده است.

    دربارهٔ عیب‌یابی در وردپرس بیشتر بدانید.