از خواب دانه ها خبری آمده؟ بگو

کی کوچ می کنیم به رویای خیسمان؟

دیگر توان برای ادامه نمانده است

قربانیان قهر کویریم و آسمان



کی کوچ می کنیم؟ بهار آمده به دشت؟

مثل زمان کودکی از شوق می دوم

اما چرا سکوت؟! نگاه پر از غمت...!

من توی لاک ترس خودم پرت می شوم



من را هرس بکن که زمستان دروغ نیست

می ترسم از بهای هیاهوی این خزان

من در سکوت سرد خودم پیله بسته ام

نزدیک من نیا و همان دورها بمان



نزدیک من نیا که مرا می کُشد امید

می خواهم از تو بگذرم و قصه ام تمام ...

چشمم به چشم های تو پیوند می خورد

از ریشه ام بکن، که به تو سخت مبتلام



در انعکاس عکس خودم توی چشم تو

در بُعد دیگری سفری می شود شروع

رویای من درخت تنومد باغ ماست

خورشید از نگاه تَرت می کند طلوع

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید