بوسه ز لبت گر می دهی نوش باد
نوشش ز عسل و ز شکری نوش باد
کون و‌مکان گر بجویم چون لبت
چون قدح می بوسه ای نوش باد
مست آن دم می شوم گر که لبت
بر لبانم بنشیند و بگویی نوش باد
دوای من مسکین، سرخی لبت است
بنه آن لبت و بوسه ای بنه ای نوش باد
بنه ای قامت عذرا و ای روی شمس
لبانت بر لبم و لحظه ای نوش باد

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید