زاهد چو مقابلت نشست ای درویش
در عرصه ی شطرنج خراباتی کیش
بزمی که در او زاهد و هم ساقی هست
با دست بزن پس و بکش با پا پیش
یا ..
با دست تو پس بزن بکش با پا پیش
----
اقبال بلند از ازل در من بود
خروار عنایات مرا خرمن بود
از خاطر تقدیم قضا بر سر من
چشم همه ی ستاره ها بر من بود
اندیشه خود را به یادگار بگذارید
- لطفاً به صورت فارسی بنویسید