نصرآبادی تذکره خود را با جملاتی به نثر مصنوع در حمد باری تعالی آغاز، و سپس با نثری ساده از فضیلت سخن منظوم بحث می‌کند و ضمن ذکر تذکره‌های پیشین و معاصر خود که به نظر می‌رسد در تألیف تذکره‌اش از برخی آن‌ها به ویژه تحفه سامی متأثر بوده است، سبب تألیف کتاب (در ۱۰۸۳) را ذکر می‌کند.

ز راحت خواستن ها نفس در رنج دوام افتد

چو جوید آب شیرین ماهی دریا ، به دام افتد

" میرزا منصور "



ز هر که بد شنوم در جواب خاموشم

در این معامله استاد لب بود گوشم

" میرزا خوان سمایی "

عقده های مشکل از طول امل پیدا شود

کی گره در کار افتد رشته ی کوتاه را

" میرزا غیاث "


با تعلق کی تواند عارف از دنیا گذشت

کشتی ار آبی خورد نتواند از دریا گذشت

" میرزا صالح "

در جنب رحمتش چه نماید گناه خلق


یک مشت خاک گل نکند آب بحر را


" میر محمد هادی "


آن را که به " لا فتی " خدا کرد ثنا

مخلوق چگونه اش ستاید به سزا

در مدح علیست یک رباعی به حساب

این چار کتابی که فرستاد خدا

حاجی شاه باقر
《 شعر بافِ خیّر 》

به مطلب خود گر تو مدعی نشوی

نمی شود به دعا هیچ مدعا ، محتاج

" استاد علی قلی "

در کعبه اگر باده خوری جرم ندارد

اندیشه مکن صاحب این خانه بزرگ است

" رفیعا "

دانی که چرا جزا به فردا افتاد

چون فاصله ای شود غضب کم گردد

" شیخ الله قلی "

آن چار خلیفه را که میدانی نغز

بشنو سخنی ز راه تحقیق و ملغز

بادام خلافت از پیِ گردش دهر

افکند سه پوست تا برون آمد مغز

" میر همام "

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید