الف) وزن های کوتاه

1. تحت این عنوان وزن های دارای حداقل سه الی شش هجا با واریاسیون های مختلف آن (یعنی با ترکیب با هجاهای بیش تر) ذکر می شود:

چهار هجائی:

سیزده بدر، سال دیگر، خونة شوهر، بقچه به سر، بچه به بغل ور و ور و ور

ایضاً‌ چهار هجائی:

الله و هپ، سنگ ترب، پشکل بز، بخور و بلپ!

ایضاً‌، چهار هجائی:

الله کریم، هفت نفرین، نون ندارم، شب می خوریم، صبح نداریم، صبح می خوریم، شب ندارم.

ایضاً، چهار هجائی:

سیاسیا، خونة ما نیا، عروس داریم، بدش میاد.

پنچ هجائی:

این داد و بی داد، تخمه بو می داد، به همه می داد، به من نمی داد، وقتی که می داد، پوساشو می داد، منم بودادم ، به همه دادم، به او ندادم، وقتی که دادم، پوساشو دادم.

ایضاً پنچ هجائی:

‹‹ تاپ تاپ خمیر، شیشه پر پنیر، پردة حصیر، توتک فطیر، دست کی بالاس؟››

ایضاً پنچ هجائی:

‹‹یک و دو وسه، زنگ مدرسه، چهار و پنچ و شیش، ناظم بیا پیش، نخودچی کشیش، هفت و هشت و نه ، یک قدم جلو!

شش هجائی (همراه با مصراع های هفت و هشت هجائی):

هم گل مگلونه، هم سفرة نونه، هم لنگ حمومه، هم حسنی به سر می پیچه، هم دور کمر می پیچه، هم دخل فروشش هست، هم لحاف دوشش هست.

قبل از پرداختن به اوزان طولانی تر، سه شکل نمونه وارِ وزن های کوتاهِ ترانه های عامیانه را ، صرف نظر از واریاسیون های آن، می توان با علامت گذاریِ مورد قبولِ بین المللی (o برای هجای کوتاه و - برای هجای بلند) به شکل زیرین معین کرد:

1- چهار هجائی مانند:

سیزده بدر (-o o -

سال دیگر - - o -)

2- پنچ هجائی مانند:

ای داد و بی داد (o o -- -

تخمه بو می داد - - - o o)

3- شش هجائی مانند :

هم گل مگلونه (o-o o o o

هم سفرة نونه o-o o o o)

اگر بخواهیم از افاعیل عروض عربی برای این چهار شکل زحافاقی بیاوریم وزن اول با ‹‹فع فعلن››، وزن دومی با ‹‹فعلن فعولن››، و وزن سومی با ‹‹ فعلن فعلاتن›› قابل تقطیع است.

ب) وزن های بلند

تحت این عنوان وزن های دارای حداقل هفت الی یازده هجا با واریاسیون های مختلف آن (یعنی با ترکیب با هجاهای بیش تر) ذکر می شود.

هفت هجایی:

جمجمک برگ خزون، مادرش زینب خاتون، گیس داره قد کمون، از کمون بلند ترک، از شبق مشکی ترک، ننه جون شونه میخاد، شونة فیروزه میخاد، حموم سی روزه میخاد، ها جستم و واجسم، تو حوض نقره جستم، نقره نمکدونم شد، خانمی به قربونم شد.

ایضاً‌ هفت هجائی:

چه دختری چه چیزی، دست میکنه تو دیزی، گوشتارو ورمیاره، نخودارو جاش میزاره، دهن آقاش میزاره، دیزی که در نداره، خاله خبر نداره.

هشت هجائی:

به کس کسانش نمیدم، به همه کسانش نمیدم، به مرد پیرش نمیدم، به راه دورش نمیدم، شا بیاد با لشگرش، خدم و حشم پشت سرش، شاه زاده ها دور و ورش، واسة پسر بزرگ ترش، آیا بدم، آیا ندم.

وزن های هفت و هشت هجائی از متداولترین وزن ها در ترانه های عامیانه است و اگر بخواهیم نمونه های آن را بیاوریم، امثله به درازا می کشد. اگر این دو وزن را با علامت گذاری از جهت هجاهای بلند و کوتاه (به شکل تعمیمی آن) نشان دهیم، این دو شکل به دست می آید.

1- هفت هجائی: جمجمک برگ خزون

مادرم زینب خانون

- o o o o o o

- - o o o o –

2- هشت هجائی: به کس کسانش نمیدم

به همه کسانش نمیدم

o - o o - o o o

o - o o - o o o

وزن هفت هجائی را می توان بر اساس افعاعیل عروضی با ‹‹ فاعلاتن فعلن››‌ و وزن هشت هجائی را با ‹‹ مفتعلاتن فعلن››‌ نشان داد. چنان که یادآور شدیم این اوزان عروضی با تمام نرمش ها و واریاسیون هائی که وزن هجائی ضربی در ترانه عامیانه، طی گسترش شعر، به خود می گیرد تطبیق نمی کند ولی از آنجا که این اوزان عروضی به گوش آشناتر است ذکر آن را با همة تقریب و نسبیتی که در این امر وجود دارد، بی فایده نشمردیم. اگر می خواستیم دقت بیش تری به کار بریم می بایست هر یک از این اوزان را با چند قالب عروضی نشان می دادیم.

اینک در زمینۀ همین وزن های طولانی از وزن یازده الی دوازده هجائی که غالباً به صورت ترکیبی وجود دارد نمونه ای بیاوریم.

وزن یازده الی دوازده هجائی:

تو که ماه بلند در آسمونی: منم ستاره میشم و دورت می گردم، تو که ستاره میشی و دورم می گردی، منم ابری میشم تند تند می بارم ... الخ

دربارة این ترانۀ مهم در بخش «مضمون»‌جداگانه سخن خواهیم گفت. وزن این ترانه به فهلویات و دو بیتی ها (مانند دو بیتی های باباطاهـر) نزدیک است و حتـی شایـد یکی است؛ جـز آن کـه دو بیتی های باباطاهر در اثر دخالت های «عالمانه» دستکاری شده و در قالب بحور عروضی قرار گرفته و قابل تقطیع عروضی است و حال آن که شاید از آغاز چنین نبوده است . به هر صورت این وزن ده هجائی نیز از اهمِّ وزن های عامیانه است و آن را می توان به «مفاعلین مفاعیل مفاعیل» تقطیع کرد و یا به شکل زیرین نشان داد.

- - o - o o o o - o o

ما از برخی اشکال وزن های نه هجائی و ده هجائی (که به شکل مستقل وجود ندارد یا نگارنده به آن برخورد نکرده و آن ها را نمونه وار نیافته است) صرف نظر می کنم و در پایان بحث غیر فنی و مجملی که دربارة وزن اشعار عامیانة معاصر متداول در تهران کرده ایم می گوئیم که اوزان اصلی عبارت است از شش وزن مختلف که واریاسیون و گسترش خاصی دارد و هجای های آن ها بسیار قابل ا نعطاف است(می توان آن را در هم فشرد یا طولانی ساخت) و تابع فونتیک عامیانه است و تکیه ضربی آن صریح تر ازتکیه در اشعار عروضی است یعنی غالباً وزن ضربی دارد ، زیرا برای خواندن و نواختن ساخته شده است .

این سخنان تقریبی را باید تحقیقات آوانگاری، آواشناسی و صوت شناسی (فونتیک، فونولوژیک و آکوستیک) همراه بـا مطالعة مصالح انبوهی از اشعار عامیانه دقیق تـر سازند. آنچه که در این جا گفته ایم شاید برای آغاز کار و نیز برای آن شاعرانی که مایلند با توجه به وزن های عامیانه و با مراعات ذوق و زبان عامیانه قطعاتی بسرایند، می تواند مفید باشد تا ادراک « غریزی» ‌خود را از وزن این اشعار به یک درک کمابیش عقلی و منطقی مبدل کنند و بهتر بتوانند به فنون ترانه سازی عامیانه دست یابند. اینک پس از این بحث دربارة وزن، به بحثی دربارة قافیه در ترانه های عامیانه بپردازیم.

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید