من تشنۀ دیدار تو بودم تو نبودی
همواره هوادار تو بودم تو نبودی
هم ضامن احساس پراز ناز و ادایت
هم راز نگهدارِ تو بودم تو نبودی
از آن لحظاتی که شدم بندِ نگاهت
دربست گرفتار تو بودم تو نبودی
سرتاسر این راهِ بلاخیز هوس را
همراه گل و خارِ توبودم تونبودی
وقتیکه لبت تشنۀ معجون وفا بود
من یار وفادار تو بودم تو نبودی
از اول این قصۀ بی دین ومروت
آنگونه که بیمار تو بودم تو نبودی
ازبسکه مرا دیدی و نادیده گرفتی
دلتنگ ز انکارِ تو بودم تو نبودی
تو هرچه دلم را به پشیزی نخریدی
من باز خریدار تو بودم تو نبودی
در معرکۀ سود و زیانی که بپا بود
من رونق بازار تو بودم تو نبودی
جایی که همه درپی آزار تو بودند
من عاشق تیمار تو بودم تو نبودی
گر سِرِّدلی بود تو را درهمه احوال
من محرم اسرار تو بودم تو نبودی
هرگاه دل آزرده شدی از غم دنیا
من مرهم افگار تو بودم تو نبودی
صد بار دریغا ، که تو هرگز نگرفتی
من هرچه سزاوار تو بودم تو نبودی

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید