شیرین عقل4(درد..)


آن کوش که می گفت شود درد فراموش

گر مرد شوی؟ هان پسر باش تو بر هوش

نیرنگِ کثیفی ست نگیرد دگر امروز !

چون مرد شوی درد فزون تر شود از دوش

جای دگرت پاره شود بدتر از آن درد...

افتاده که بر پاو سر ودست تو وگوش!

این شرمِ حضورِ تو مرا کشته، اگر نه..

خواهم بِنهی مرهمِ اعجاز تو بر روش!

گفتند از این گوشه کنارم که پسر جان!

بس کن توچنین یاوه وخاموش شوخاموش

ای کوروشِ شیرین به زبانت بزن افسار

برگرد به آن شهرِ فراموش شده شوش

#حمید_رفیعی_راد_کوروش
97/01/25

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید