تا به کی باید بشینم منتظر تا تو بیای


می ترسم از غمت بمیرم و اونوقت تو بیای

انگاری تمومه دردای دنیا روی سینه ی منه


اون چشای نازنینه تو فقط آیینه ی منه


اگر مجنونم می دونست که تو اینجایی


هرگز نمیشد اینطوری عاشق هیچ لیلایی


ای که همه جان و تنم فدای یک نگاه تو


سقف آسمون باشه همیشه سر پناه تو


به فکر دل غمگینه منم باشی بد نیست


تویی که مهربونیت خیلی زیاده و کم نیست


نشو با دلم غریبه بیا ای گلم کنارم


به خدا قسم تا روزی که بیای چشم انتظارم


دستت و از دستای خسته من جدا نکن


به غیر از منه عاشق کسی و صدا نکن


چی میشد اگه کمی منو قابل بدونی


نرو که با رفتنت تا ابد به داغ دل بمونی


درد جدایی از تو منو می سوزونه


با تو همه عمرم رنگه بهاره و بی خزونه


خوب می دونی هر چه دارم از تو دارم


بیا و هیچوقت تنها نذارم ای تو یارم

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید