به چشمانت نگاهی کردم ودرخویش پیچیدم
و در آنی نگاه سحرگونت میخکوبم کرد
لبت فریاد صد بوسه به جانم ریخت
و بازویت
خیال دلنشین حس در آغوش تو بودن را به ذهن آورد
در اندام تو یک حس هوسناک است
دلم اصرار می‌ورزد
که تو در لحظه‌های شور
تمام لذت و معنای زن بودن
بکام یار می‌ریزی
ترا مثل شراب کهنه‌ی شیراز باید بارها نوشید
تو مفهوم قشنگ و دلنشین ناب زن هستی
شبی عریان تماشاکردنت را آرزو دارم
که سر برسجده‌ی عشق تو بگذارم
رحیم سینایی 1 اسفند 1392

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید