عــزم سفــر بكــوي تـو ، جــان بفــداي روي تو
در حـــرم و حريـــم تــو، دل همــــه آرزوي تـــو
كوچه به كوچه كـو به كـو،در طلبــــت روان روان
تا كه شــود عيـان عيـان ، صـورت بس نكوي تو
مسـت و خـــراب تـو منـم ، باده ناب مـن توئـي
ساقـي كوثـرم بده ، مـــي خــورم از سبـوي تو
جملــه جهان سراي تو ، اهل زميـن گـــداي تو
خلق جهـان زشـوق تو ، سلسله جوي موي تو
كعبـه دل ها همــه تو ، قــادر و دانـا همــه تـــو
تو سببــي كه عالمي ، هست به جستجوي تو
سبـزه زخاك بردمـي ، گل به كرشمه بشكفـي
زين همـه ناز شصـت تو، مست شوم ز بوي تو
از پـس پــرده مي رســد ، نغمــه آيــه هـاي دل
عشـق عـروج مي كنــد ، زين همه گفتگـوي تو
اي تـو دل آواي شنـو ، گــر نرسيــدي به حــرم
چشــم دلــت باز كنـي ، عشـق رسد بكوي تو
اندیشه خود را به یادگار بگذارید
- لطفاً به صورت فارسی بنویسید