کیمیا
دستانمان را به هم گره زدیم
تا ناجی جنگل باشیم
اما درختان
ما را به خاطر نیاوردند
چراکه انگشتانمان
بوی تند تبر میداد
و میوه ی خنده هامان
طعم تلخ تمسخر داشت.

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید