خورشید پگاه
آئینه دل در گروه چشم سیاهت
ویرانه جان در طلب چهره ماهت

عالم همه سرگشته پرچین شلالت
وی گوهر اسرار ازل تاج و کلاهت

عمریست به دنبال تو آواره ترینم
چون ذره خاکیکه در افتاده براهت

نوشم اگر ازجام شرنگ غم عشقت
صدباره شوم بیدل و مجنون تباهت

از روی وفا گوشه چشمی نظری کن
شاید بشوم لایق یک لحظه نگاهت

دلداده به ایام شدم ای گل نرگس
تا جلوه کند پرتو خورشید پگاهت

بگذار نسیم از تو بخواند غزلی را
بگذار صبا نغمه سراید به گواهت

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید