یلدا شد
شبی که از تو ندارد نشانه یلدائی است
دلی که از تو نگیرد بهانه سودائی است
تب و خیال تو ای ماهتاب خاطره ها
تمام پنجره ها را ترانه می سازد
◇◇◇
انار خاطره را دانه دانه کردی باز
دوباره زنبق و سنبل به شانه کردی باز
تفالی زدی و رقص نی نی چشمت
نگاه آینه را دلبرانه می سازد
◇◇◇
اگرچه فصل زمستان رسید و یلدا شد
اساس و بزم محبت شبی مهیا شد
بیا که کام فلک را به شهد جام عسل
صفای برگ گلی نوبرانه می سازد
◇◇◇
سحر نمی شود آنشب که بیقرارت شد
بگو کجا نرسید آن که رهسپار شد ؟
خوشا به زورق امواج پهنه دریا
که در پناه تو از خود کرانه می سازد

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید