اشعار دیگر این شاعر
 

یک دلیل محکمی کم بود
زندگی سراسرش غم بود
زندگی نه ، پیاله ی سم بود
زندگی بعد زلزله ، بم بود
روی چهره ی کسی نم بود
او فرشته نه که آدم بود

" داشتم زندگی نمی کردم
یک نفر آمد و سلام کرد
یک نفر که از خود من بود
آمد و غصه ام را تمام کرد "

هرچه بر زندگی ، مقدم بود
زندگی نه ، خودِ جهنم بود
هرچه جز رنج ، مبهم بود
وعده هایش همه منظم بود
زندگی که ابرویش خم بود
غصه هایش همه مسلم بود

" داشتم زندگی نمی کردم
یک نفر آمد و سلام کرد
یک نفر که از خود من بود
آمد و غصه ام را تمام کرد "

زندگی خالی از مرهم بود
زندگی عجیب درهم بود
پایه ی درد و رنج محکم بود
هرچه بود و نبود از دم بود
گویی انتهای عالم بود
زندگی اول محرم بود

" داشتم زندگی نمی کردم
یک نفر آمد و سلام کرد
یک نفر که از خود من بود
آمد و غصه ام را تمام کرد "

#سجاد_صادقی

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید