آن گرگ پیری که رمید از دست آهوها
کز کرده است این جا کمی دور از هیاهوها

می بیند آن سوتر شغالان اتو خورده
دل می برند از میش ها از بچه آهوها

در هیبتی چون عارفان سر تراشیده
اورادشان پر می شود از ذکر هوهوها

از رنگ پر رونق ولی از اصل، توخالی
گیج است شاهین هایشان روی ترازوها

سیگارشان در کنج لب آرام می سوزد
پر می شود هر انجمن از عطر خوش بوها

آثار پر رونق هزاران دست می چرخند
امضا شده با زنگ های نعل یابوها

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید