بی صدا آواز ستارگانی
به خواب روشنی
شهابی گریزنده از پلک ماه
تیری خیزان در انحنای سایه گاه
درخشنده زخمی بر تارک فلق می شکفد
هم پیاله ی شبنم !
پیمانه را بالا بگیر
ما را با گلبرگش پیمانی ست..
فضا را عطر قصیل باران خورده می آید
سم کوبان کُمیت شب !
آه از اخگران سرکشت
چه شکنجه گری ست شکنج ابرویت
یال گستر در ضیافت معراج
ما را با طره ات عهدی ست
فرای جان
کو اختران کویر ؟
به آغوش کدام سحابی؟
در این کوره راه بی انتها
در گردش گران سر گیتی
در هاله ی بی وزنی
تجسمی هماره از کدام نیستی ؟
ما سفیران رازهای متجلی
آمده ایم هستی را
بر بال کهکشان بگذاریم و بگذریم
عاشقانه ها
جاودانی را در پرتو پرواز می سرایند

عادل دانشی خرداد ۱۴۰۲

اندیشه خود را به یادگار بگذارید

- لطفاً به صورت فارسی بنویسید